.
.
-تاریکی همه جا را فرا گرفته بود.
ودخترک، پشت پنجره ی چوبی خانه، به پرواز شبتاب ها نگاه می کرد.
.
.
-تاریکی ازان شب نیست.
توهستی که چشمانت را بسته ای.
.
.
.
-و جغدها برپشت بام خانه هایمان اشیانه می سازند و
این سهم تاریک نشینان است.
.
.
.
. -ادمی موجود عجیبی ست،
در ناامیدی دنبال امید است و
در تاریکی به دنبال نور.
.
.
-دستانت را به من بده ، دستانم را به تو می دهم،
با هم که باشیم ،چشمانمان بهتر خواهد دید انچه را که در تاریکی ها رخ می دهد. باهم که باشیم، راهمان را پیدا می کنیم به سمت روشنایی.
.
.
.
-روشن تر* می شود چشمانمان ، این خاصیت در تاریکی ماندن است . .
.
.
.*( بیناتر)
#تاریکی
درباره این سایت